محمدحسين لطفالهي
خاورميانه بسان هميشه آبستن تحولاتي جديد است؛ از يكسو افزايش حملات عليه نيروهاي امريكايي در عراق و سوريه زمزمهها درخصوص احتمال خروج نظاميان ايالات متحده از اين مناطق را افزايش داده و از سوي ديگر، تحركات ديپلماتيك نظير گفتوگوهاي ايران و عربستان، ايران و همچنين شكلگيري ائتلافهاي تازه باعث شده پيشبيني آينده منطقه به امري دشوار تبديل شود. «اعتماد» در گفتوگو با امير موسوي، كارشناس مسائل جهان عرب به بررسي اين موضوع پرداخته است. به گفته او، بايدن مسير متفاوتي را نسبت به روساي جمهور پيشين امريكا در پيش گرفته و سياستي ديگر را در قبال خاورميانه اجرا ميكند. او اولويت خود را حوزههاي ديگري قرار داده و اهميت خاورميانه براي ايالات متحده كمرنگ شده است. موسوي معتقد است جمهوري اسلامي ايران از خروج نظاميان امريكايي در منطقه استقبال ميكند. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
خاورميانه در حال تغييراتي جدي در حوزه روابط بين كشورهاست. از گفتوگو ميان دشمنان تا شكلگيري ائتلافهاي جديد. تغييرات كنوني منطقه را به سوي ثبات بيشتر هدايت خواهد كرد يا انتظار تشديد تنشها وجود دارد؟
بايد براي پيشبيني اين شرايط مجموعهاي از مولفهها را درنظر گرفت. يكي از اين مولفهها نقش امريكا در منطقه است. تجربه ثابت كرده ايالات متحده تمايلي به برقراري ثبات و آرامش كامل در منطقه ندارد و براساس منافعي كه دارد، ترجيح ميدهد همواره روابط بين كشورها در خاورميانه تنشآلود باشد. اما مولفه ديگر نگاه خود كشورهاي منطقه به تحولات است كه به نظر ميرسد تغييراتي در اين حوزه در حال وقوع است. از جمله اين تغييرات گفتوگوهاي دشمنان ايران با تهران است؛ هم عربستان در حال گفتوگو با ايران است، هم امارات مدتهاست گفتوگوهايي را با تهران شروع كرده و هم مصر به دنبال گفتوگو با ايران است. فارغ از اينكه انگيزه اين كشورها از برقراري تماس با ايران چه باشد، بايد گفت تغيير سياست امريكا در پي شكستهاي پياپي در منطقه علت اصلي وقوع تغييرات اخير است. ايالات متحده با همراهي اسراييل و ساير متحدان منطقهاي كوشيد شرايط را به نفع خود تغيير دهد، از جنگهاي 33 روزه گرفته تا وضعيت سوريه و عراق و... نمونههايي از تلاش امريكا و متحدان منطقهاي اين كشور است كه كوشيدند سياستهاي خود را بر ساير كشورها از جمله جمهوري اسلامي ايران ديكته كنند و سرانجام ناكام ماندند. شما امروز ميبينيد همين عراق بهرغم تمام فشارها و سنگاندازيها هنوز كشوري است كه دوستي با ايران را رها نميكند. اينكه آينده خاورميانه به چه شكل خواهد بود و ثبات حاكم ميشود يا تنشها ادامه خواهد داشت، به نظرم موضوعي است كه به اراده كشورهاي منطقه بستگي دارد و زماني كه به اهداف آنها درخصوص تحركات اخير پي ببريم بهتر ميتوان به تحليل اين مساله پرداخت.
پس به صورت جزييتر سراغ تحولات منطقه برويم. اين روزها در عراق حملات عليه نيروهاي امريكايي تشديد شده و زمزمه خروج نظاميان اين كشور از عراق مطرح است. به عقيده شما خروج نظاميان امريكايي تا چه اندازه محتمل است و چه نتايجي را در بر خواهد داشت؟
آقاي بايدن مسير متفاوتي را نسبت به روساي جمهور پيشين امريكا در پيش گرفته و سياستي ديگر را در قبال خاورميانه اجرا ميكند. او اولويت خود را حوزههاي ديگري قرار داده و اهميت خاورميانه براي ايالات متحده كمرنگ شده است. آنها همچنين به نظر ميرسد از جمهوري اسلامي درس گرفتهاند و ميخواهند بدون حضور در منطقه به دشمنانشان آسيب برسانند. آنها ديدند كه ايران بدون لشكركشي به يمن، سوريه، عراق و لبنان و تنها از طريق نيروهاي ملي و منطقهاي نظير حزبالله لبنان، انصارالله يمن و حشدالشعبي توانست مانع از به ثمر رسيدن سياستهاي دشمنانش شود و از همين رو بعيد نيست با توجه به هزينههاي هنگفتي كه در خاورميانه صرف كرده و به نتيجه نرسيدهاند، بخواهند مسير خروج از عراق را در پيش گيرند. حتي پيشبيني من اين است كه اگر مذاكرات وين در دولت آينده به نتيجه برسد، ايالات متحده رويكرد خود در خاورميانه را به كلي تغيير خواهد داد. همين آگاهي كشورهاي منطقه از خروج احتمالي امريكا خود عاملي براي تغيير رفتار آنها و آغاز گفتوگوها با ايران بود. ايران نيز كه هيچگاه به دنبال حذف رقباي منطقهاي نبوده اين گفتوگوها را پذيرفت. هم آقاي روحاني و هم آقاي ظريف طي سالهاي گذشته تلاشهاي زيادي كرده بودند كه كشورهاي منطقه را پاي ميز گفتوگو بكشانند اما آنها چون چشمشان به دهان امريكا بود نميپذيرفتند و تصور ميكردند امريكا تمام مشكلات منطقه را براي آنها حل خواهد كرد. برخي مدعي هستند كه با خروج امريكا شرايط خاورميانه بدتر خواهد شد اما ايران چنين تصوري ندارد و جمهوري اسلامي، ايالات متحده را براي خروج شماتت نميكند و خواهان خروج امريكاييها از منطقه است.
حرف شما به اين معني است كه تمايل امريكا به خروج از خاورميانه باعث شد كشورهايي نظير عربستان و مصر در پي گفتوگو با ايران باشند؟
شواهد كه همين موضوع را نشان ميدهد. شما ببينيد امارات كمي زودتر ماجرا را فهميد و گفتوگوهاي امنيتي با ايران را آغاز كرد. آنها مبادلات تجاريشان با ايران را نيز بار ديگر افزايش دادند. مصر هم خيلي جدي وارد گفتوگو با ايران شده و روند اين گفتوگوها بسيار خوب و رضايتبخش است. هنوز دوطرف تمايلي به رسانهاي شدن جزييات ندارند اما بحثهاي خوبي ميان دوطرف جريان دارد. مصريها به خوبي متوجه شدند كه امريكا اساسا در موضع حمايت از آنها نيست. در همين ماجراي سد النهضه ايالات متحده، مصر و سودان را رها كردند و با همراهي اسراييل به پشتيباني از اتيوپي پرداختند. آنها تلاش دارند كه با تعريف منافع مشترك با ايران، از سطح تنشها در منطقه كاسته و منافع خود را تامين كنند. گفتوگوهاي منطقهاي هم تنها در گفتوگو با كشورهايي كه روابط خصمانه با ايران داشتند نظير عربستان سعودي و مصر محدود نميشود. پيام اخير پادشاه اردن به آقاي رييسي يك نمونه بسيار خوب است. اين پيام يك پيام عادي نبود و نشان از تمايل اردن به گسترش روابط دوجانبه داشت. يكي ديگر از عوامل موثر در اين گفتوگوهاي منطقهاي را جنگ اخير در غزه ميدانم. اسراييل با ارتشي كه بسيار مجهز بود نتوانست از پس غزه كه سالهاست در محاصره است، برآيد و مشخص شد كه اين رژيم حتي توان حفاظت از خود را نيز ندارد. كشورهاي منطقه نيز زماني كه ميبينند آبي از امريكا و اسراييل گرم نميشود، بايد فكري به حال امنيت و آينده خود ميكردند. تصور من اين است كه شرايط جديد منطقه شرايطي خوب براي ايران است و اين وضعيت در آينده بهتر خواهد شد.
ايران در دوره انتقال قدرت است و دولتي جديد به زودي روي كار خواهد آمد. دولت جديد چه رويكردي به منطقه خواهد داشت؟
آقاي روحاني و وزير خارجه ايشان آقاي ظريف، رويكرد ملايم و خوبي را در پيش گرفته بودند و تلاش داشتند تا مسائل با غرب و امريكا را از طريق گفتوگو و ديپلماسي حل و فصل كنند اما طرف مقابل در رفتارهاي منطقهاي خود نشان داد كه اين زبان را نميفهمد و به نظر ميرسد دولت آينده رويكرد متفاوت و محكمتري را در قبال آنها اتخاذ كند. آنها در پاسخ به حسننيت ايران به اجراي سياستهاي خصمانه خود ادامه دادند و همين موضوع باعث شد كه اقتصاد ايران آسيب ببيند. پيشبيني ميشود با روي كار آمدن دولت آينده، كارشكنيهاي اين كشورهاي غربي به ويژه ايالات متحده عليه ايران در منطقه افزايش پيدا كند اما زماني كه به روند سياست ايران در طول سالهاي اخير نگاه ميكنيم در مييابيم كه همافزايي ديپلماسي و ميدان در منطقه باعث شده بسياري از اين كارشكني بينتيجه باقي بماند و اكنون كه كشورهاي متحد امريكا در پي تجديدنظر درخصوص دشمني با ايران هستند و راه گفتوگو و تعامل را پيش گرفتهاند ميتوان گفت سياست ايران نتيجه داده و به احتمال بسيار همين روند با هماهنگي بيشتر ميان ديپلماسي و ميدان در طول سالهاي آينده ادامه پيدا كند.
شما اشاره كرديد كه ايالات متحده مايل است از اين پس بدون حضور فيزيكي به دشمنانش ضربه بزند. يكي از نگرانيهايي كه وجود دارد اتحادهاي تازهاي است كه گفته ميشود با هدف كنترل نفوذ و قدرت ايران در حال شكلگيري است. تا چه اندازه تصور ميكنيد اتحادهايي نظير مثلث عراق، مصر و اردن يا تلاشها براي بازگرداندن سوريه به خط ساير كشورهاي عربي بتواند در اين راستا به امريكا براي دستيابي به اهداف منطقهاي واشنگتن كمك كند؟
امريكا ميخواهد به ايران ضربه بزند اما اتحاد ميان اردن، عراق و مصر اصلا در چنين سطحي نيست. اين صرفا يكسري تلاشهاي سياسي است كه به نتيجه نيز نخواهد رسيد. من در عراق طي گفتوگوهايي كه با مقامات وزارت خارجه عراق و برخي ديگر از مسوولان عراقي داشتم، برداشتم از سخنان آنها اين بود كه اين اتحاد سه جانبه راه به جايي نخواهد برد؛ چراكه از نگاه آنها دو كشور مصر و اردن ميخواهند با سوءاستفاده از وضعيت اقتصادي عراق به استثمار اقتصادي اين كشور بپردازند. مصر نفت عراق را ميخواهد، اردن نفت عراق را ميخواهد و مصر بر آن است كه در اين وضعيت اقتصادي كارگر به عراق بفرستد. شما تصور كنيد در عراق كه نرخ بيكاري تا اين اندازه بالاست و جوانان از بيكاري رنج ميبرند، اين كشور بخواهد كارگر از مصر بياورد و حقوق آنها را بدهد. آيا چيزي جز فاجعه در انتظار خواهد بود؟ اين اصلا امكان ندارد. ميليونها نفر در عراق بيكار هستند آن وقت چطور ممكن است يك ميليون كارگر از مصر به عراق بيايند. مصر و اردن در مقابل انتظارات اقتصادي عجيب و غريب از عراق پيشنهاداتي نظير صادرات برق يا كالا به اين كشور مطرح ميكنند كه خود جاي بحث دارد. سعوديها چندين سال است به عراق ميگويند واردات برق از ايران را قطع كن و ما به تو برق ميدهيم اما اين طرح به كجا رسيد؟ آيا توانستند كار مهمي انجام دهند؟ در مورد مصر هم همين است. موانع حقوقي و عملياتي طرح صادرات برق از مصر به عراق به اندازهاي زياد است كه بسيار بعيد به نظر ميرسد بهرهبرداري از آن ممكن باشد. از نظر من اين موضوع يك بحث سياسي براي تقويت موقعيت آقاي مصطفي الكاظمي است و صرفا جنبه رسانهاي دارد كه بگويند رهبر دو كشور عربي به بغداد سفر كردند و آن را موفقيتي به نام مصطفي الكاظمي بنامند. عراق اصلا در موقعيتي نيست كه از كمكهاي ايران چشمپوشي كند. ايران برتريهاي محسوسي از نظر جغرافيايي براي همكاري اقتصادي با عراق دارد. ما گاز به اين كشور صادر ميكنيم تا نيروگاههاي عراق فعال باشد، ما برق صادر ميكنيم و برخي نيازهاي اساسي عراق از ايران تامين ميشود. امكان جايگزيني اينها در حال حاضر وجود ندارد.
يعني اين رفتارها را تبليغاتي ميدانيد؟
تبليغاتي هم نباشد صرفا در حوزه سياسي است. براي مثال اردن چه چيزي دارد كه به عراق صادر كند؟ آنها كالاهاي اسراييلي را بستهبندي ميكنند و ميفروشند. خيلي از مقامات و احزاب عراقي و گروههاي مقاومت مخالف اين وضعيت هستند اما به هر حال اجازه دادند كه آقاي الكاظمي اين را به عنوان دستاوردي سياسي به نام خود ثبت كند. البته بايد يادآوري كرد مساله اتحاد و همكاري با مصر و اردن از زمان عادل عبدالمهدي آغاز شد اما به مرور عراقيها به اين نتيجه رسيدند كه با توجه به نوع نگاه و همچنين مزيتهاي نسبي اردن و مصر، بهرهبرداري از اين همكاري به نفع عراق از نظر اجرايي چندان امكانپذير نيست. به عقيده من جنبه سياسي اين ماجرا بسيار بيشتر از جنبههاي اقتصادي آن است. دولت عراق در حال حاضر پولي براي پرداخت به كاركنان خود ندارد. آنها حقوق بنياد شهيد را قطع كردهاند، مشكل پرداخت ماهانه دارند و اين اقتصاد سرخورده توان تغييرات اساسي ندارد. من معتقدم بيشترين تلاشها براي آسيب رساندن به ايران از طرق ديگر اتفاق خواهد افتاد؛ نظير فعال كردن و تحريك جامعه مدني كشورهاي دوست عليه ايران. اهرمهاي امريكا در اين زمينهها فعال خواهد شد. من هم فكر نميكنم موفق شوند.
در مورد اردن هر چند نشانههايي از تمايل آنها به تقويت روابط با ايران ديده ميشود اما تعاملات امان و تلآويو پس از رفتن نتانياهو بار ديگر احيا شده. ارزيابي شما از اين موضوع چيست؟
ارتباط اردن و اسراييل نوعي ارتباط تحميلي است. اردن ساليانه مبلغي از امريكا دريافت ميكند براي حفظ رابطه با رژيم صهيونيستي. اين ارتباط جلوي توسعه روابط اردن با برخي كشورها از جمله جمهوري اسلامي ايران را گرفته. اگر بخواهم سادهتر توضيح بدهم، مسوولان اردني تنها تا حدود 20درصد امكان مانور دادن در رابطه با ايران را دارند و اختيار تصميمگيري در آنها نيست. امريكا تسلط كاملي روي اردن دارد اما حالا اين تمايل پديد آمده كه دستكم تا جايي كه قدرت مانور وجود دارد، روابط با ايران حفظ و تقويت شود.
شما روند اتفاقات را به نفع ايران توصيف ميكنيد اما در همين مدت ما شاهد عاديسازي روابط برخي كشورهاي منطقهاي با اسراييل بوديم و همچنين احتمال عاديسازي روابط كشورهايي ديگر نظير عمان هم وجود دارد.
عمان در حال حاضر به شدت تحت فشار است تا اين كار را انجام دهد. مسوولان اين كشور ميگويند چنين چيزي اتفاق نخواهد افتاد اما به هرحال فشارهايي به ويژه از جانب بريتانيا براي اين موضوع مطرح است. عمان طي سالهاي گذشته همواره تلاش كرده بازيگري مثبت در منطقه باشد و اين بار هم چنين تلاشي دارد. آنها مايل به توسعه روابط با اسراييل نيستند و جنس رفتارهايشان با رفتارهاي امارات و بحرين تفاوت جدي دارد. همين امروز هم اگر ارتباطي ميان مقامات اين كشور با سران رژيم صهيونيستي برقرار ميشود در راستاي بازگرداندن آرامش به منطقه است. مسقط تصميم گرفته روابط خوب خود با جمهوري اسلامي را حفظ كند و قطريها هم همين نگاه را دارند. كويت هم ديدگاه مثبتي به ايران دارد. هدفم اين است كه بگويم طرف مقابل و متحدان منطقهاي آن نظير بن سلمان، وليعهد عربستان سعودي نتوانست در ضربه زدن به ايران و منزوي كردن ايران در منطقه موفق باشد.
پس وضعيت كلي و روند حوادث را به نفع ايران ميدانيد؟
امريكا در حال عقبنشيني است و هرچند عوامل خود را در منطقه حفظ ميكند اما مسير عقبنشيني را در پيش گرفته. همه شرايط به ضرر امريكا دارد تغيير ميكند. آنها در ميدان با اين حقيقت مواجه شدهاند كه ايران و متحدان منطقهاي ايران تسلطي كامل روي زمين دارند و در ديپلماسي نيز در به انزوا كشيدن ايران ناكام ماندند.
هم آقاي روحاني و هم آقاي ظريف طي سالهاي گذشته تلاشهاي زيادي كرده بودند كه كشورهاي منطقه را پاي ميز گفتوگو بكشانند اما آنها چون چشمشان به دهان امريكا بود، نميپذيرفتند و تصور ميكردند امريكا تمام مشكلات منطقه را براي آنها حل خواهد كرد.
برخي مدعي هستند كه با خروج امريكا شرايط خاورميانه بدتر خواهد شد اما ايران چنين تصوري ندارد و جمهوري اسلامي، ايالات متحده را براي خروج شماتت نميكند و خواهان خروج امريكاييها از منطقه است.
امريكا ميخواهد به ايران ضربه بزند اما اتحاد ميان اردن، عراق و مصر اصلا در چنين سطحي نيست. اين صرفا يكسري تلاشهاي سياسي است كه به نتيجه نيز نخواهد رسيد.
من در عراق طي گفتوگوهايي كه با مقامات وزارت خارجه عراق و برخي ديگر از مسوولان عراقي داشتم، برداشتم از سخنان آنها اين بود كه اتحاد با اردن و مصر سه جانبه راه به جايي نخواهد برد.
مسقط تصميم گرفته روابط خوب خود با جمهوري اسلامي را حفظ كند و قطريها هم همين نگاه را دارند. كويت هم ديدگاه مثبتي به ايران دارد. هدفم اين است كه بگويم طرف مقابل و متحدان منطقهاي آن نظير بن سلمان، وليعهد عربستان سعودي نتوانست در ضربه زدن به ايران و منزوي كردن ايران در منطقه موفق باشد.